یک نیم روز را خوابیده‌ام. بک نیم روز را خوابیده‌ام با دانش بر این که خواب دیشبم دست کم ۸ یا ۹ ساعت بوده. خوابیده‌ام چون سریالم تمام شد و زندگی نباتی امروزم و همه چیز که بغض بود و سنگینی توی گلو حالم را بد می‌کرد. خوابیدم و تلاش کردم بخوابم. انگشتم را فوت کردم و گریه‌هام از آن بین زد بیرون و فوت کردم تا چیز‌های دیگر بیاید بیرون و بتوانم حداقل بخوابم. ساعت‌ها خوابیدم. بدون هیچ انگیزه‌ای. در حالی که در پشت میز کنارم ساعت‌ها کار و فعالیت برپاست. لیست و مارکر و همه. ساعت‌ها خوابیده‌ام چون نمی‌دانم با این غم بزرگ و طرد شده‌گی‌م باید چه کار کنم. خوابیده‌ام چون احساس می کنم یک شی هم پس از چندین و چندین بار انعطاف دیگر خشک می‌شود و می‌افتد و می‌شکند و من خوابیده‌ام چون حس می‌کنم شکسته‌ام. چون انعطاف داشتن برایم سخت شده‌ است و این بار دیگر نمی‌توانم. رد اشک‌هام روی صورتم را با زبانی بند آمده به روانشناسم حالی می کردم که: من نمی‌خوام افسرده‌گی‌م برگرده. و خوابیده‌ و بی‌اشتها و بی‌انگیزه و لهیده‌ام چون برگشته و آنقدر برگشته که حتی نمی‌توانم این چیز‌ها را چندین روز پیش بنویسم. می‌خوابم. خوابیده‌ام. حجم عظیمی از خودم که تازه دوست داشتنش را یادگرفته بودم و می‌دیدم‌ش میل دارد به پاک کردن خودش. پاک شدن لیست موزیک‌هام. پاک کردن لیست کارهایی که باید بکنم، پاک کردن خودم از شبکه‌های اجتماعی و موبایلم از مخاطبان، پاک شدن از بودنم، پاک شدن از خوابیدن.

۵۶- کاش می‌دانستم آن جمله‌ها هنوز هستند یا نه؟

۵۳- هیچ وقت نمی دانی کی تمام می‌شود.

۵۲- یه چیز سفتی تومه.

خوابیده‌ام ,پاک ,چون ,ساعت‌ها ,لیست ,چندین ,خوابیده‌ام چون ,پاک کردن ,پاک شدن ,شدن از ,فوت کردم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش کسب درآمد از اینترنت بدون سرمایه لاغری و تناسب اندام- زیبایی پوست و مو گروه برنامه نویسی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام قرنِ آخر لیون فایل مجله ی زیبایی شناخت و درمان بیماری ها فلوکس فایل خرید کفش و کتانی اسپرت فروشگاه اینترنتی رونیا استور