بهترم. وقت‌هایی که بهتر می‌شوی چیز‌های سخت‌تر می‌آیند. چشم باز می‌کنی می‌بینی تنت مال خودت نیست و داری می‌نویسی مصیبت. به تن تکان خورنده‌ی مادرم فکر می‌کنم و مادرش. چه قدر آدم دارم که به آنها فکر کنم.
باید قوی بمانم. به سهم خودم. برای تین که همه عزادارند و من باید قوی بمانم‌.

 

+ پسر خاله‌ام را از دست دادیم. من از دست دادن را مرور کرده بودم اما مواجه نه. گیجم. و کاش صبر بدهد به همه و مادرش.

۵۶- کاش می‌دانستم آن جمله‌ها هنوز هستند یا نه؟

۵۳- هیچ وقت نمی دانی کی تمام می‌شود.

۵۲- یه چیز سفتی تومه.

فکر ,قوی ,مادرش ,خاله‌ام ,دادن ,مرور ,از دست ,باید قوی ,و مادرش ,دست دادیم ,را مرور

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یه قُلُپ فلسفـــــه... آی کامپ محصولات فروشگاه اینترنتی رویکا غزال بی قرار ذهن مطالب دینی سرویس و تعمیر انواع کولر گازی اسپلیت در تهران/سرویس کولر گازی در تهران قیمت محصولات نورپردازی نما *****آموزش کلیه سازها در قزوین***09380338496*** اخبار بین المللی و سراسری کودکانه هایم تمامی ندارد...