میدونم این خاصیت پی ام اسه. میدونم توش همه چیزهایی که قبلن کمتر اذیت میکردن حالا خیلی اذیت میکنن. میدونم تلخترین خاطرههای بچگیم میآد و پررنگ میشه. وقتی که من با یک مداد محکم روی تمتم دیوارهای اطرافم مینوشتم: من با شما دوست نیستم. چون آنها با من دوست نبودند. حالا برایم مهم نیست. واقعن نیست. ولی خب هنوز اذیت میشوم. چون سعی میکنم ادای این را در بیاورم و این که من توانستم همیشه طرد شدهگی م را قبول کنم. ولی این طور نیست. من اذیت شدم. من رپی دیوارها با خشمی که غم شده بود مینوشتم تا آنها ببینید. تا دلشان بسوزد؟ شبهایی که چهارتایی دراز میکشیدیم و آنها میخندبدند و من آرام گریه میکردم چون دوستم نداشتند. مسالهی ظاهرم. برایم سخت است. این سختی را پی ام اس چند برابر سخت تر میکند.من خودم را تغییر ندادم. خودم را اذیت کردم از طرد شدگیم. اما عوض نشدم که آنها بپذیرند. از این بابت خوشحالم. و از تمام طرد شدگی بیعلتم ناراحت. این غمها برای وقتی بچه بودم خیلی زیاد و سخت بود. برای حالا که بزرگ شدهام هم زیاد و سخت، با تلاشی برای مخفی کردن و انداختن گردن پی ام اس.
۵۶- کاش میدانستم آن جملهها هنوز هستند یا نه؟
اذیت ,آنها ,چون ,حالا ,طرد ,سخت ,پی ام ,ام اس ,خودم را ,زیاد و ,که من
درباره این سایت